که دولت چه میخواهد از جان مجلس
یا مجلس چگونه کنار میآید با قوه قضاییه ...
به من مربوط نیست که اختلاس سه هزار میلیاردی یعنی چه
و اصلا سه هزارمیلیارد چقدر است و
پشت ماجرا چه پدرسوختههایی هستند
به من مربوط نیست دیگر
که حکم جلب دارد و
آبرو میبرند...
پس ای ابر خطاپوش ببار...
به من مربوط نیست که بگویم آقای "ایکس" که کمی چاق است
که بود و کجا بود
و چه شد که شد و افتاد
یا اقای "وای" که شکل مستر فلان بود
یا آقای "زد" که لاغر است و مدام قول میدهد
اصلا که بودهاند و کجا بودند
یا این که این جماعت زیبایی اندام
چه ارتباطی با سیاست دارند
ای کاشکی آقای "ایگرگ" این الف بچهها را نمیآورد...
(این ایگرگ میتواند آقای آلبرت انیشتن باشد
که لابد ارتباطی با اختلاس هم دارد)
من فقط باید بنویسم آقای "ایکس" و "زد"
و شما خیال کنید که آنها آقای سنگ پایند یا آقای رب گوجه فرنگی
وقتی که قاط میزند اقتصاد سیاسی
سیاست فرهنگی
باید که هنگ کند
اشعار من
و گاه شعر همین میشود که میبینی
البته ما شاعران میدانیم که حال سیاست خوب نیست
البته ما دانش آموزان میدانیم
تا وقتی اختلاس حل نشود
کیف قاپها تمام نمیشوند
البته ما ریزه میزهها میدانیم
که اختلاس ریشه داشت در حرمسرای آقامحمدخان قاجار
در سبیل ناصرالدین شاه
و ریشه دارد در ویلاهای کانادا
پس ربطی به رییس بانک ملی ندارد
که رفته است دوش آب خنک بگیرد در جایی مثل پپسی
البته ما شاعران میدانیم
که دولت بی تقصیر است
و مجلس محترم بی تقصیر است
حتی آقای "ایگرگ" و "زد" بی تقصیرند
گناهکار واقعی نیروی جاذبه زمین است
و من هم بی تقصیرم
اما
وقتی کسی معذرت نمیخواهد
من عذر میخواهم از همه
مردم عذر میخواهند از شما
ما را ببخشید آقای "ایکس"
تصدقت بروم آقای "ایگرگ"
شما بی نظیرید آقای "زد"...
C†?êmê§ |